و در آن زمان بیشترین خدمت را در قبال همسایگان خود انجام داد. پناهجویان و مهاجران سهمی از بازار کار را بهخود اختصاص دادند و فرزندانشان در مراکز آموزشی از جمله مدارس و دانشگاهها بهعنوان دانشآموز و دانشجو پذیرفته شدند.
هرچند ما با ورود گسترده آنها متحمل برخی تبعات منفی سیاسی و امنیتی شدیم، اما با همسایگان خود به عطوفت رفتار کردیم.
اکنون بهدلیل تغییر شرایط سابق در افغانستان، زمان آن رسیده است که اتباع این کشور به میهن خویش بازگردند و زمینه برای بازگشت آنها نیز فراهم شده است، در این میان حضور مهاجران غیرقانونی در کشور ما دیگر هیچ توجیهی ندارد.
مشکلات امروز ما در بحث اتباع افغان دیگر چون گذشته امنیتی نیست، بلکه بیشتر وارد مرحله حقوقی شده است. در این سالها به مواردی مانند ازدواج زنان ایرانی با مردان افغان برخورد کردیم، زنانی که به هر دلیلی همسرانشان آنها را ترک کردهاند و معضل بچههای بدون شناسنامه که به خاطر نبود پدر دچار مشکل تعیین هویت هستند، همچنان ادامه دارد.
هرچند تاکنون بیشتر بحثهای مربوط به اتباع افغانی و مهاجران غیرقانونی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مورد بحث قرار گرفته است، اما به لحاظ موارد حقوقی و امور مربوط به اقامت، سال گذشته مجلس شورای اسلامی، برای روشن شدن هویت این افراد مصوبهای داشت مبنی بر اینکه کودکانی که در یک بازه زمانی مشخص به دنیا آمدهاند و هویت مجهولی دارند به تابعیت ایرانی درآیند و تا ۱۸ سالگی از تمامی امتیازات رسمی یک شهروند ایرانی برخوردار شوند و پس از آن بسته به خواسته خود دوباره تعیین تابعیت کنند، آن زمان است که میتوانند ایرانی باقی بمانند یا به تابعیت دولت متبوع پدران خود درآیند.
پس قانون به تمامی جوانب امر اندیشیده و راهکارهای گوناگونی برای شرایط متفاوت در نظر گرفته است.
اما با وجود تمامی مشکلات فعلی، معتقدم ما دیگر شاهد ناهنجاریها و معضلات قدیمی مهاجران افغان نیستیم.
پیش از این در شهرهای مرزی و حتی شهر بزرگی همچون مشهد، سرنخ بسیاری از حوادث و جنایات به نحوی به پناهجویانی باز میگشت که بدون هویت مشخص و بدون اجازه قانونی در حاشیه شهر ساکن شده بودند، اما امروز بسیاری از این خانوارها ساماندهی شده و مورد شناسایی قرار گرفتهاند.
آنچه که از آن بهعنوان مشکلات فرهنگی مانند اختلاط نژاد و دوگانگی فرهنگی و هویتی نام برده میشود بهنظر من موضوع حل شدهای است؛ چرا که اتباع افغان ساکن ایران بهدلیل نزدیکی زبانی و سالها زندگی در ایران، بهشدت تحتتأثیر فرهنگ ایرانی قرار گرفتهاند.
به گونهای که برای مثال در استانهای خراسان، حتی تمیز دادن برخی از افغانیتبارها با ایرانیها ممکن نیست. بچههای بسیاری از آنها که در این کشور متولد شدهاند با لهجههای محلی صحبت میکنند و این چیزی نیست جز یک همگرایی فرهنگی.
* نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس